
اشعار زورخانه ای
تبعید داغ: هر زخمی، مهمان سفرهی عشق تو
در این شعر از علی انسانی، شاعر با سوز و گداز عشق، هر دردی را که از دل برمیآید، همچون تبعیدی میداند که سرانجام بر سفرهی محبت یار مهمان میشود.
تبعید داغ
خوش، آنکه دلش آینه گردان تو باشد
گر سر بشود، در خم چوگان تو باشد
با عشق تو دل بسته در خویش به هرکس
آیینه ی من، آینه گردان تو باشد
بر مجمر عشق تو نهادیم همه عمر
در سینه کبابی ست که بریان تو باشد
هر داغ که تبعید شود از جگر چاک
آید سر آن سفره که مهمان تو باشد
هر چشم کجا اشک تواند به توریزد؟
این شور فقط خاص نمکدان تو باشد
اشتراکگذاری در ...