تماس با ما ×
اشعار زورخانه ای

یک دل و یک دلبر؛ پیمان عاشق در آستان آل علی (ع)

این غزل سرشار از عشق و ارادت، سروده‌ی عاشقی است که از ازل دل به مهر خاندان پاک پیامبر (ص) سپرده و پیمان بسته که تا آخرین نفس، دم از ولایت آنان زند. او نه چون نسیم سرگردان است و نه چون کبوتر بی‌قرار، بلکه یک دل دارد و آن را تنها به یک دلبر، یعنی آل علی (ع)، تقدیم کرده است.

نه نسیمم که به هر کوه و چمن سر بزنم
نه کبوتر که به هر بام و دری پر بزنم


ازازل داشته ام یک دل و دادم به یکی
نیستم عاشق اگر جز در دلبر بزنم


نه در خانه ببندد که براند ز درم
نه گذارد که جز این در، در دیگر بزنم


گاه بگشوده، در رحمت و راهم داده
گاه در بسته که من بار دگر در بزنم


دل سبو، دیده بود جام و سرشکم باده
ساقی ام او شده از دست که ساغر بزنم؟


عهد و پیمانم از آغاز همین بود، همین
که دم از آل علی تا دم آخر بزنم


دست من بشکند و پای من از کار افتد
گردری غیر در آل پیمبر بزنم


“میثمم” پیروی از میثم تمّار کنم
مگر از دار تولای علی سر بزنم


(سازگار)

اشتراک‌گذاری در ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اشتراک‌گذاری در ...
دکمه بازگشت به بالا