
از مسافرکشی تا فتح قلههای افتخار: داستان زندگی احمد وفادار
مثل برق و باد ۱۳سال از زمانی گذشت که پیکر بزرگ ترین پهلوان معاصر ورزش استان کنار مضجع مولایش که به عشق وی بازوبندش را به آستان مقدس حضرت رضا(ع)هدیه داد آرام گرفت؛ پهلوانی که با کسب افتخارات خیره کننده تنها ورزشکار خراسانی است که در ۳دوره متوالی و پیاپی “بازوبند پهلوانی کشور” رابر بازوان ستبرش بست…؛ انگار همین دیروز بود که خبر دادند:پهلوان “وفادار” نامی که مدت ها بود در منزل به علت بیماری بستری بود؛ برای ادامه درمان به بیمارستان قائم مشهد منتقل شده است.
با عجله و به اتفاق یکی از همکاران و البته عکاس وقت روزنامه، عازم بیمارستان می شویم و از میان ازدحام مراجعه کنندگان این بیمارستان پر ترافیک، عبور می کنیم.همسر همیشه همراه پهلوان و یکی از پسرانش را می بینیم که چون پروانه گرد شمع وجودش می گردند . سپس به چهره رنج کشیده و تکیده پهلوان بزرگ استان که روی تختی آرمیده که با کمال تاسف به علت ازدحام بیماران در آن زمان در راهروی بیمارستان قرار دارد(!!) مینگرم . ظاهرا کسی در بیمارستان بزرگ شهر،نمی داند که پهلوان بزرگ خراسان که در زمان اوج قدرت،کسی را یارای پیکار و مبارزه با وی نبود ؛مرد با اخلاق و متدین میدان ورزش و از همه مهم تر دردانه و یار غار جهان پهلوان بزرگ ورزش ایران(زنده یاد غلامرضا تختی)روی این تخت دراز کشیده است…
پهلوان وفاداری که پیکر نحیف و رنج کشیده اش در آن روزها، قابل مقایسه با عضلات پیچیده اش در جوانی نیست…بالاخره با پیگیری انجام شده،تخت یگانه پهلوان بزرگ استان که در ایام بستری به دلیل شدت یافتن بیماری ،به ندرت قادر به تکلم است به اتاقی خلوت در همان بیمارستان منتقل می شود و چندین روز بعد در یکی از روزهای زمستانی سال ۸۳خبر می رسد؛روح پهلوان بزرگ ورزش به سوی معبودش عروج کرده است . طی مراسمی باشکوه با حضور بزرگ ترین قهرمانان کشتی ایران و مقامات وقت فدراسیون کشتی و مسئولان سازمان تربیت بدنی کشور(در آن زمان، هنوز تشکیلات وزارت وجود نداشت)پیکر این پهلوان نامی کنار مضجع نورانی علی بن موسی الرضا(ع)به خاک سپرده می شود.
شاگرد برحق”پهلوان سخدری”
پهلوان حاج احمد وفادار که در یکی از روستاهای قوچان دیده به جهان گشود، در دوران کودکی پدرش را از دست داد و بعد از مدتی به همراه خانواده به درگز عزیمت کرد. در نوجوانی، کشتی چوخه را آغاز کرد. در سالهای ۱۳۲۷ و ۱۳۲۸ برای خدمت سربازی به مشهد اعزام شد که در آن زمان، شادروان پهلوان “ابوالقاسم سخدری” که مسئولیت ورزش لشکر را عهدهدار بود؛ متوجه حضور این سرباز بسیار ورزیده و آشنا به فنون کشتی چوخه شد و با آموزش فنون کشتی آزاد و فرنگی به او نقش مهمی ایفا کرد. سال ۱۳۲۹ پهلوان وفادار با تشویق پهلوان سخدری،در مسابقههای کشوری در تهران شرکت می کند و با اقتدار موفق به کسب بازوبند پهلوانی کشور میشود.او در سال ۱۳۳۰ نیز بر تمام حریفان غلبه میکند.اما در سال ۱۳۳۱ برخی تنگ نظران تصمیم میگیرند بازوبند را از “وفادار” بگیرند تا نگذارند که پهلوان ۳ ساله شود و بازوبند را برای همیشه به خراسان ببرد .
تمام دستاندرکاران فدراسیون یکپارچه از جهان پهلوان تختی میخواهند که در این مسابقه شرکت کند که ایشان قبول نمی کند و میگوید: من با پهلوان وفادار دوستی و رفاقت بسیار نزدیکی دارم. ولی برخی دوستان تختی او را در معذوریت اخلاقی قرار می دهند و با اصرار از او میخواهند کشتی بگیرد. باقی ماجرا را از زبان پهلوانی که بازوبند پهلوانی خود را به جای تقدیم به مسئولان حکومتی به بارگاه امام رضا(ع) هدیه داد، بخوانید: “بیش از دو هزار نفر از مردم پایتخت، پهلوان تختی را با سلام و صلوات به محوطه دارالفنون ( محل برگزاری مراسم پهلوانی ) آوردند، تا شاید با تشویقهای آن چنانی بتوانند به او روحیه دهند تا مرا به زمین بزند و بازوبند پهلوانی از تهران خارج نشود. من که کسی را نداشتم، پشت به جمعیت کرده و رو به سوی خراسان کردم و پس از عرض سلامی که از ته قلبم برخاست؛ گفتم: یا امام رضا(ع) ای ضامن آهو، تو راضی نشو که مغلوب این تهرانی ها شوم، به غیر از تو کسی را ندارم.
لحظهای بعد ، مسابقه شروع شد و من و مرحوم تختی به هم آویختیم. شرط پیروزی در مسابقات کشتی پهلوانی، فقط ضربه فنی کردن حریف بود. در دقیقه ۲۱ بود که تختی را بر زمین زدم و پیروز شدم.قبل مسابقه با خود عهد کرده بودم در صورت پیروزی و دریافت اولین بازوبند مادام العمر پهلوانی کشور آن را به یگانه یاورم در این مسابقه اهدا کنم که این کار را کردم”
رفاقت عمیق تختی و وفادار
– پس از این کشتی، رفاقت دو پهلوان بزرگ کشتی به جای ضعیف شدن،تقویت شد و اگرچه روی تشک ، تختی رقابت را به وفادار واگذار کرده بود، اما در رفاقت و احترام برای پهلوان، چیزی کم نمیگذاشت. سالها بعد از درگذشت تختی، وفادار در مصاحبهای با رسانهها گفت: «تختی یک انسان واقعی بود و احترام به بزرگان و پیش کسوتان را همیشه رعایت میکرد. وقتی تختی به مشهد میآمد خیلیها دوست داشتند او را به طرف خود بکشانند. خیلی از دستاندرکاران و مسئولان هم از او دعوت میکردند، اما تختی دعوت هیچکس را قبول نمیکرد و فقط به خانه من میآمد و میگفت: آبگوشت خانه پهلوان وفادار را به سفرههای رنگین دیگران ترجیح می دهم.»
کج مداری روزگار
پس از این ماجرا چرخ گردون بازی بسیاری با وفادار کرد.گفته می شود دولتیها که از اهدا نکردن بازوبند به شاه ناراحت بودند،او را راحت نگذاشتند و حتی مبلغ”حق سفرهاش” را که امتیاز ویژه پهلوانان کشور بود، قطع کردند. پهلوان وفادار مجبور شد با رانندگی تاکسی امرار معاش کند اما کوتاه نیامد. بارها از طرف حکومت برایش پیغام فرستاده شد که سر بر آستان قدرت بساید تا همچون بسیاری دیگر از قهرمانان پست و مقام بگیرد و در مال و ثروت غوطهور شود ؛اما او در پاسخ میگفت من با کسی معامله کردهام که ضامن و پناه بیکسان است و خودش دستگیرم خواهد شد ومرا به دستگیری حاکمان، نیازی نیست.
عاشق نماز
پهلوان وفادار عضو تیم کشتی راه آهن خراسان درمسابقات جهانی سال ۱۹۵۱ میلادی پیراهن تیم ملی کشتی آزاد ایران را در سنگین وزن به تن داشت و در المپیک ۱۹۵۴میلادی و نیز رقابت های جهانی ۱۹۵۴میلادی توکیو نیز عضو تیم ملی کشتی بود.اما آن چه که او را بیش از مدالهای رنگارنگ و عناوین کوچک و بزرگ نزد اهل کشتی محبوب کرد،تقید ویژه او به نماز بود. تا حدی که دیگران را نیز به نماز سفارش و تلاش می کرد تا حتی در مسابقات خارج از کشور نمازش را در ساعات نخست پس از اذان بخواند. تواضع و فروتنی و سفرهداری نیز از دیگر خصوصیات پهلوان وفادار بود. در پایان این گزارش،البته باید به اقدام ارزنده شورای شهر پنجم مشهد اشاره کرد که طبق مصوبه ششمین جلسه علنی، یکی از میدان های مشهد (در منطقه هاشمیه) را “پهلوان احمد وفادار” نام گذاری کرد.