
یک دل و یک دلبر؛ پیمان عاشق در آستان آل علی (ع)
این غزل سرشار از عشق و ارادت، سرودهی عاشقی است که از ازل دل به مهر خاندان پاک پیامبر (ص) سپرده و پیمان بسته که تا آخرین نفس، دم از ولایت آنان زند. او نه چون نسیم سرگردان است و نه چون کبوتر بیقرار، بلکه یک دل دارد و آن را تنها به یک دلبر، یعنی آل علی (ع)، تقدیم کرده است.
نه نسیمم که به هر کوه و چمن سر بزنم
نه کبوتر که به هر بام و دری پر بزنم
ازازل داشته ام یک دل و دادم به یکی
نیستم عاشق اگر جز در دلبر بزنم
نه در خانه ببندد که براند ز درم
نه گذارد که جز این در، در دیگر بزنم
گاه بگشوده، در رحمت و راهم داده
گاه در بسته که من بار دگر در بزنم
دل سبو، دیده بود جام و سرشکم باده
ساقی ام او شده از دست که ساغر بزنم؟
عهد و پیمانم از آغاز همین بود، همین
که دم از آل علی تا دم آخر بزنم
دست من بشکند و پای من از کار افتد
گردری غیر در آل پیمبر بزنم
“میثمم” پیروی از میثم تمّار کنم
مگر از دار تولای علی سر بزنم
(سازگار)